دلم گرفت از آسمون هم از زمین هم از زمون تو زندگین چه قدر غم
دلم گرفته از همه ای روزگار لعنتی تلخه بهت هرچی بگم من به
زمین’ آسمون دسته رفاقت نمیدم..،امشب از اون شباست که
من دوباره دیونه بشم تو مستی’ بی خبری اسیر میخونه
بشم امشب از اون شباست که من دلم می خواد داد
بزنم تو شهر این غریبه ها دردم’ فریاد بزنم
از این همه دربدری تو قلب من قیامته چه
فایده داره زندگی این انتهای طاقته از
این همه دربدری دلم رسیده جونه
من به داد من نمی رسه خدای
آسمون من، دلم گرفت از
آسمون هم از زمین
هم از زمون تو
زندگیم چقدر
غـم...!
جوادم رفتنت دردی است بی درمان نمی توانم دوریت را تحمل کنم تو بهترین بودی اما افسوس