قزاقستان، ازبکستان و قرقیزستان سه کشور آسیای میانه هستند که در طرح آقای نظربایف از آنها نام برده شده است.
آنچه که در طرح آقای نظربایف مشخص است، این است که در این اتحادیه، "کشورهای ترک زبان آسیای میانه" در نظر گرفته شده اند و به همین دلیل نامی از تاجیکستان که فارسی زبان است، برده نشده است. اگر چنین است، پس آینده تاجیکستان در اتحادیه های منطقه ای چگونه می تواند باشد؟ بسیاری بر این باورند که همگرایی سه کشور فارسی زبان منطقه، یعنی ایران، افغانستان و تاجیکستان، یکی از بهترین راههای ایجاد یک اتحاد منطقه ای جدید با توانایی های بالقوه است.
از نقطه نظر تاریخی، بسیاری سرزمینی که در آن این سه کشور پارسی زبان واقع اند، را "ایران بزرگ" می خوانند و همه جا به طور رسمی یا غیررسمی مردم ایران، افغانستان و تاجیکستان برادران خونی عنوان می شوند. این سه کشور تاریخ، زبان، ادبیات و فرهنگ مشترک دارند و اسلام نیز در پیوند مردمان این منطقه به همدیگر نقش اساسی دارد.
سیر تاریخ این سه کشور را می توان به یک لوزی تشبیه کرد که خطوط آن از یک نقطه آغاز می شوند، سپس این خطوط بتدریج از هم دور شده به دو نقطه مقابل می رسند و در نهایت باز به سوی یک نقطه مشترک نهایی حرکت می کنند و در آن نقطه به هم می رسند.
اما آنچه که بارز است این است که به دلایل مختلف این کشورها نتوانسته اند به ایجاد اتحادی قوی دست بزنند. ما از همدیگر خیلی متفاوت شده ایم.
از سوی دیگر در جهان امروز، به نظر می رسد، همزیستی این سه کشور و ایجاد یک اتحاد نه تنها قدرتهای جهانی، نظیر روسیه و آمریکا را خوشنود نخواهد کرد، بلکه ظاهرا در کار خود ما نیز خلل ایجاد می کند.
سرنوشت های جداگانه
می توان گفت که نقطه آغاز جدایی ما در قرن 15 میلادی قرار دارد. بتدریج از نگاه دین و فرهنگ تفاوتهای چشمگیری میان ما به وجود آمد و نتیجه اش امروز هویداست: روش زندگی مان تفاوت دارد، ساختارهای سیاسی مان گوناگون اند، فرهنگ خود را نیز دیگرگونه در می یابیم.
در ایران بعد از یک "غرب زدگی" نافرجام به دولت اسلامی رسیدند. تاجیکستان بعد از سقوط کمونیسم در پی بنیاد یک جامعه "دنیوی" یا سکولار است. افغانستان از یک نظام شاهی و فئودالی در پایان قرن گذشته به "آغوش" درگیری های طولانی افتاد که تا کنون از آن کاملا بدر نیامده است.
مرزهای زبانی
اکنون نمی توان با اعتماد کامل ادعا کرد که زبان فارسی عامل اصلی و قوی است که ما را به هم پیوند می دهد. در افغانستان یک مدت پشتونها پافشاری کردند که زبان مادری شان تنها زبان رسمی آن کشور باشد. این در حالی است که زبان موسوم به "فارسی دری" قرنهای متوالی نه تنها زبان رسمی بود، بلکه به عنوان زبان اصلی معاشرت برای همه اقوام و ملیتهای افغانستان اعم از پشتونها، تاجیکها، هزاره ها، ازبکها، بلوچ و ترکمانها خدمت می کرد.
آفریده های جلال الدین بلخی، شاعر و متفکر بزرگ، ترجمه بسیاری از نوشته های امام اعظم ابوحنیفه، پایه گذار مذهب حنفی و نوشته های سید جمال الدین افغان، مدرنیست معروف جهان اسلام به همین زبان نگاشته شده و شهرت و محبوبیت کسب کرده اند.
در سطح دیگر آفرینش ها، آوازخوانهای معروف افغان همانند احمد ظاهر، ناشناس و دیگران، ستاره های موسیقی امروزی پشتو زبان از قبیل فرهاد دریا و صدیق شباب نیز عمدتا به همین زبان آثار خود را خلق کرده اند و می کنند.
دامن فارسی چیده شد
تنگ کردن دامنه نفوذ زبان فارسی دری در عرصه سیاسی افغانستان امری تصادفی نیست، بلکه با روند تاریخی طولانی تنگ کردن جایگاه زبان فارسی در منطقه ارتباط دارد. تاریخ گواه است که مردم آسیای مرکزی، ایران، افغانستان، پاکستان، بخش هایی از هند و چین (جمهوری خودمختار سین کیان) اساسا علم و ادب را با زبان فارسی می آموختند و با این زبان می آفریدند.
آوردن نامهای علامه محمد اقبال لاهوری از پاکستان، میر علی شیر نوایی، پایه گذار ادبیات ازبک و عبدالقادر بیدل، شاعر پارسیگوی هند به عنوان نمونه کافی است.
ولی بعدتر دایره زبان فارسی در منطقه بتدریج محدود شد. در آسیای میانه این روند به تنزل دو مرکز بزرگ تمدن ایرانی: سمرقند و بخارا انجامید.
تاجیکی، دری، فارسی
تازه ترین شهر جهان پارسی، دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، تا زمان استقلال این کشور بیشتر به یک شهر شوروی می ماند تا تاجیکی.
در این جا زبان فارسی تاجیکی جای خود را به زبان روسی داد و در دایره خانواده و فرهنگ و ادبیات محدود ماند. مشهورترین آفریده های علمی این دوران، از جمله کتاب "تاجیکان" باباجان غفورف نخست به زبان روسی نوشته و بعدا به فارسی تاجیکی ترجمه می شدند.
تنزل بلخ و هرات و کابل به عنوان مراکز تمدن فارسی در افغانستان در اواخر قرن 20 نیز به آن منجر شد که بحثهای اولویت زبان پشتو و ثانویت زبان فارسی دری به میان آید. اکنون آخرین تکیه گاه زبان فارسی، همانا ایران است.
بیم از مواد مخدر، کشنده امید همگرایی
بالا رفتن تجارت مواد مخدر که سالهای آخر در افغانستان به چشم می رسد، مشکلات زیادی را به بار آورده است. امروز این کشور سه چهارم کل حجم مواد مخدر در جهان را تولید می کند و بر اساس گزارشهای سازمان ملل متحد، میزان فروش مواد مخدر سالیانه 2.3 میلیارد دلار را تشکیل می دهد.
بر اساس اطلاع منابع مختلف حدود 50 درصد تریاک افغانستان در اروپا و روسیه به فروش می رسد. تنها در امتداد مرز مشترک تاجیکستان و افغانستان در قلمرو افغانستان دهها کارخانه تولید مواد مخدر وجود دارد.
در چنین وضعی ایران و تاجیکستان حتی اندیشه همگرایی با افغانستان را فراموش می کنند. برعکس، این دو کشور را لازم می آید نظارت بر مرزهای خود را تقویت کنند، تا در هروئین افغانی "غرق" نشوند.
مثلا، ایران همه ساله برای مراقبت از مرزهایش با افغانستان و پاکستان 900 میلیون دلار مصرف می کند.
سالهای آخر در مرزهای ایران با این دو کشور در جریان درگیری ها با قاچاقبران حدود 3400 نفر کشته شده اند. سال 2003 در مرزهای ایران 180 تن مواد مخدر مصادره شده است که پنج درصد آن را هروئین تشکیل می دهد. شمار معتادان به مواد مخدر در ایران امروز به 2 میلیون و 300 نفر نزدیک می شود. همین مشکلات را تاجیکستان نیز دارد.
ناتو و آمریکا در میانه
موانع تازه ای پس از آمدن آمریکاییها و نیروهای نظامی ناتو به افغانستان به وجود آمد.
برخی از ناظران تحولات منطقه ای معتقدند که اگرچه رسما مقامات افغانستان از نزدیکی روابط خود با ایران سخن می گویند ولی حضور آمریکا در این کشور و با توجه به خصومت بین ایران و آمریکا در عمل سیاست افغانستان درقبال ایران محتاطانه است.
به نظر عبدالرحیم وردک، وزیر دفاع افغانستان، تلاشها برای بنیاد چند پایگاه نظامی آمریکا در این کشور ادامه دارد. یکی از این پایگاهها باید در ولایت هرات ساخته شود که با ایران هم مرز است. با تاسیس این پایگاههای نظامی موقعیت آمریکا در منطقه که سالهای زیادی با نظام اسلامی ایران اختلاف دارد، استوارتر می شود.
اما ایران از لحاظ عوامل تاریخی، دینی و جغرافیایی در افغانستان دارای نفوذی طبیعی است. از سوی دیگر، تعداد قابل ملاحظه تاجیکها و هزاره های پارسی گوی شیعی مذهب به همسایه غربی خود علاقه خاصی دارند.
در پی جنگ داخلی در افغانستان حدود 2 میلیون نفر از اتباع افغانستان به ایران پناه برده بودند. و در گذشته ایران چهره های سیاسی شناخته افغانستان، نظیر حکمتیار و اسماعیل خان، وزیر انرژی کنونی افغانستان را پناه داده بود.
تاثیر حضور آمریکا بر تاجیکستان
وضع موجود در افغانستان برای تاجیکستان نیز مشکلاتی به بار آورده است. استقرار آمریکاییها در افغانستان منافع بازیگر کلیدی منطقه، روسیه را که شریک استراتژیک تاجیکستان خوانده می شود، تهدید می کند.
با خروج نیروهای مرزبان روسیه، تاجیکستان را لازم می آید مشکلات مربوط به افغانستان را مستقلا حل کند. حالا که تاجیکستان به حفظ توازن میان قدرتهای جهانی دست یافته است، می توان اطمینان داشت که این خطرات جدی نیست. ولی با بهم خوردن این توازن تشنج اوضاع در کشور و منطقه اجتناب ناپذیر خواهد بود.
ایران سیاست مستقل داخلی خود را دارد، اما سیاست خارجی بدون شک تحت تاثیر تمایلات قدرتهای جهانی است. این که ایران نمی تواند به خودی خود برنامه هسته ای خود را به اجرا درآورد و این قضیه بستگی به رضایت اروپا و آمریکا نیز دارد، به نوعی بازنمای آن است که ایران توان به دوش گرفتن مسئولیت سرنوشت دو کشور دیگر فارسی زبان منطقه را ندارد .
تاسیس یک اتحاد کشورهای فارسی زبان منطقه نیز ممکن است برای همسایگان دیگر این کشورها نیز ناپسند افتد، بخصوص ازبکستان که جمعیت تاجیک آن بسیار زیاد است.
اقتصادهای ناهمگون
میزان رشد اقتصادی کشورهای ما نیز گوناگون است. ایران با جمعیت حدود 70 میلیون یکی از کشورهای پیشرفته نه تنها در جهان فارسی زبان، بلکه شاید در کل منطقه است. بر اساس اطلاع "واحد اطلاعات" مجله اکونومیست چاپ لندن (The Economist Intelligence Unit)، مجموع تولیدات داخلی ایران در سال 2003 حدود 129 میلیادر دلار بوده است.
رشد تولیدات ناخالص داخلی ایران در سال 2003 بیش از 4.5 درصد، در سال 2004 برابر 4 درصد بود و امسال انتظار می رود 6 درصد را تشکیل دهد. بعد از فروپاشی شوروی، ایران با روسیه، آمریکا و چین برای نفوذ در آسیای میانه رقابت موفقیت آمیزی دارد.
برعکس، در افغانستان وضع اقتصادی سالم نیست. درباره تاجیکستان نیز همین نکته را می توان گفت. این که شمار زیاد مهاجران کاری تاجیک در خارج از کشور به سر می برند، بازنمای آن است که اقتصاد تاجیکستان به عوامل خارجی وابستگی زیاد دارد.
ارزشهای سیاسی متفاوت
ایران و افغانستان دولتهای اسلامی هستند، در حالی که تاجیکستان اصلا رو به ارزشهای غربی دارد. این کشور عضو جرگه کشور های مستقل همسود و سازمانهای دیگری مانند اتحادیه اقتصادی اروآسیا، سازمان امنیت و همکاری اروپا، سازمان همکاریهای شانگهای، سازمان همکاریهای آسیای مرکزی است که ایران و افغانستان در آنها عضویت ندارند.
این سه کشور همراه با کشورهای دیگر مسلمان تنها در سازمان کنفرانس اسلامی عضویت مشترک دارند.
از نگاه سیاسی با نظامهای اسلامی ایران و افغانستان ارزشهای دنیوی یا سکولار مغایرت دارند. به وارون این، در تاجیکستان به ارزشهای سکولاری که دولت دنبال می کند، ارزشهای اسلامی مغایر است.
رویهم رفته، اگر ابتکاری برای سازمان دادن اتحاد کشورهای ایرانی صورت بگیرد، باز هم این پرسش مطرح خواهد شد که کدام یک از اینها اولویت خواهند داشت: آیا تاجیکستان و ایران به افغانستان تبدیل خواهند شد یا افغانستان و تاجیکستان به ایران و یا برعکس، ایران و افغانستان به تاجیکستان؟
چه باید کرد؟
قبل از همه به دنبال پیاده ساختن تصمیماتی باید شد که قبلا صدا داده اند. مثلا، پروژه ساختمان راه آهنی که ایران و افغانستان و تاجیکستان را به هم می پیوندد، ساختمان نیروگاه آبی دشت جم که بخشهایی از مناطق شمال افغانستان را با نیروی برق تامین خواهد کرد.
مایه حیرت است که کشورهای ما با وجود ارزشها و منافع مشترک تاکنون حتی در یک سازمان منطقه ای کنار هم نیامده اند، چه رسد به ایجاد یک اتحاد.
من با خواندن این موضوع خیلی خوشحال شدم، "مثلث پارسی" چه نام قشنگی است. آرزو دارم که این رویا به واقعیت تبدیل شود. شیما نصیری - کابل
ما در ارزشهای اساسی واحد شریک و سهیم هستیم. ارزشهایی چون فرهنگ، زبان، تاریخ و سرنوشت تاریخی. فرهنگ ما، فرهنگ خردگرا و انسان گرا است. این را روند تاریخی تکامل فرهنگ ما ثابت کرده است. فرهنگی که همه عناصر والای آن در خدمت انسان خردمند و خردمدار است. پس جای هراس ازاین طرح نیست. اگر این نیت بزرگ انشا الله عملی شود، انسانهای هرسه سرزمین از آن بهره خواهند برد. گیتی پنجشیری - دانمارک
آنانکه می خواهند بگویند افغانستان پارسی زبان نیست در تلاشند تا آفتاب را با دو انگشت پنهان کنند، من در تمام نقاط افغانستان سفر داشتم ولی هیچگاه نیاز پیدا نشد که به زبانی غیر از فارسی متوسل شوم حال آنکه یک پشتون در بسیاری از نقاط افغانستان مجبور است از فارسی استفاده کند. دوم به برادران ایرانی می گویم که مهاجرت افغانها به ایران فرصت طلایی برای تشدید اخوت میان افغانها و ایرانیها بود اما متاسفانه آنقدر افغانها را تحقیر کردید که اکثریت فغانهای مهاجر از شما قلوبی آزرده دارند و نمونه های آن را در همین نظر خواهی هم می بینید. اما به هر حال اتحاد همیشه زیباست به شرط آنکه تحمل وظرفیت آن وجود داشته باشد. حسینی - مزارشریف
اگر غرض از اتحاد سه گانه، رشد فرهنگ و زبان فارسی است، خیلی مفید خواهد بود و همچنین مداوم خواهد ماند. اگرهدف آن، رشد افتصاد و همکاری های وسیعتر است، باید افغانستان، ایران و تاجیکستان خود تدبیر کنند تا از انکشافات منطقه ای عقب نمانند و کوشش کنند که با دیگران بپیوندند. این امر نیاز مذاکرات بموقع با کشور های مورد نظر دارد. تیمور - هالند
اتحاد این سه کشور به نظر من در شرایط کنونی غیر ممکن است. مداخله ایران در امور سیاسی افغانستان از سالها پیش، می تواند یکی از دلایل عمده آن باشد. زبان به نظر من تعیین کننده اهداف و خواست های سیاسی و اجتماعی نیست. آیا ایران تنها فارسی زبان دارد؟ نظر به موقعیت جغرافیای، در هر نقطه دنیا، زبان ها و لهجه های مختلفی وجود دارد و ما هرگز قادر نخواهیم شد که حتی یک کشور را روی یک زبان واحد گردهم آوریم، چه رسد به سه کشور. صدیق - کابل
با وجود همه بدخواهی های انیران کینه جو، به زودی روزی فرا خواهد رسید که ما برادران همخون، دست در دست یکدیگر، کشور اهورایی مان را به شکوه باستانی خویش رسانیم، مرز های ساختگی را بزداییم و میهن را آباد گردانیم. بردیا آرمند - تهران
شما نظرتون چیه؟
http://www.bbc.co.uk/persian/iran/story/2004/11/041107_mj-iran-web-log-anniv.shtml
می گویند
برای آنچه گذشت غم مخور
وبرای آنچه درآینده ومقابل توست لبخند بزن
زیرا همیشه افرادی برای آزارتوهستند
به همه ی افراد اعتماد داشته باش
اما کسانی که تورا آزار داده اند دیگر اعتماد نکن
حال شما چه می گوید
اما افسوس....
لحظه دیدار نزدیک است.
باز من دیوانه ام، مستم.
باز می لر زد دلم ، دستم.
باز گویی در جهان دیگری هستم.
های! نخراشی به غفلت صورتم را، تیغ!
های! نپر یشی صفای زلفم را ، دست !
و آبرویم را نر یزی ، دل!
ــــ ای نخورده مست ـــ
لحظه دیدار نزدیک است.
شعری از اخوان ثا لث