مکتب عشق



گل امید

وا هوای بهار است و باده باده ناب
به خنده خنده بنوشیم و جرعه جرعه شراب
در این پیاله ندانم چه ریختی پیداست
که خودش به جان هم افتاده اند آتش و آب
فرشته روی من ای آفتاب صبح بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب
به جام هستی ما ای شراب عشق بجوش
به بزم ساده ما ای چراغ ماه بتاب
گل امید من امشب شکفته در بر من
بیا و یک نفس ای چشم سرنوشت بخواب
مگر نه خاک ره این خرابه باید شد
بیا که کام بگیریم از این جهان خراب

فریدون مشیری

 

نظرات 5 + ارسال نظر
آوا دوشنبه 23 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 05:21 ب.ظ http://nesfe.blogsky.com/

شبی زیر نور مهتاب خواهم نشست و نام خونسرد ِ معشوقه ام را بر حواس پنج گانه ام خال خواهم کوفت !!
***
ممنونم از اینکه پیشم اومدی....

شکوه سه‌شنبه 24 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 05:31 ب.ظ http://agerin1.blogsky.com

سلام ... وبلاگ ماهی داری.. باید همیشه سعی کنیم تا هستیم قدر همو بدونیم و همیشه بهاری باشیم

سفرکرده پنج‌شنبه 26 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 03:36 ق.ظ http://safarkarde.blogsky.com

اگه فقط یه لحظه واسه خودش بود اینجوری دلش نمیگرفت !
دیگه شب ها از تنهایی به سقف خالی اتاق زل نمیزد .....!
درد دلش زیاد بود ......دلش گرفته بود ....
هوس آسمون کرده بود .....

آوا جمعه 27 آبان‌ماه سال 1384 ساعت 12:00 ق.ظ http://nesfe.blogsky.com/

سلام .. خیلی خیلی قشنگ بود.. مخصوصا که این آهنگ و با صدای داریوش گوش بدی.... من آپ کردم دوست داشتی بیا.. موفق باشی...

آوا پنج‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 10:26 ب.ظ http://nesfe.blogsky.com/

مفهوم واقعی عشق را با آیه های مودت و دوستی آراستم و عاشقانه ترین سرود را در دفتر زمان نگاشتم تا جاودانه ترین عشق را به آیندگان توصیه کنم...سلام دوست عزیز.آپ کردم اگه دوست داشتی بیا خوشحال می شم.. موفق باشی و شاد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد