میروم خسته و افسرده وزار
سوی منزلگه ویرانه خویش
بخدا میبرم از شهر شما
دل دیوانه وشوریده خویش
میبرم تا که درآن نقطه دور
شستشویش دهم از لکه عشق
شستشویش دهم از رنگ گناه
زین همه خواهش بی جا و تباه
میبرم تا زتو دورش سازم
زتو ای جلوه امید محال
میبرم زنده بگورش سازم
تا از این پس نکند یاد وصال

فروغ فرخزاد

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 11:47 ب.ظ

خیلی خوب بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد